قرار بود «حمید رسایی» مسافر برزیل شود اما موج انتقادها او را از وسوسه صدور «دلواپسی» به برزیل منصرف کرد. پس از این انصراف، افضلی فر از اعضای کمیسیون اصل ۹۰ مجلس اعلام کرد دو نفر از طرف مجلس شورای اسلامی به برزیل فرستاده می شوند. در نهایت با دستور رئیس مجلس هیچ نماینده ای رنگ برزیل را به چشم ندید اما دو کارمند مجلس و کارشناس کمیسیون اصل ۹۰ گویا با هزینه شخصی به برزیل رفته اند؛ سفری که باعث شد رئیس کمیسیون اصل ۹۰ اعلام کند شخصی بوده و هیچ فردی از طرف این کمیسیون به بازی های جام جهانی اعزام نشده است. سایت «تدبیر» با این مقدمه نوشت: شافعی و شاه حسینی دو «مسافر برزیل» بودند؛ یکی دبیر کمیسیون و دیگری مشاور کمیسیون اصل ۹۰٫ مهدی شافعی دبیر کمیته ارتقای سلامت اداری کمیسیون اصل ۹۰ مجلس جزئیاتی از سفرش به برزیل را بیان کرده است. حوصله و ادبیات شافعی مناسب است برای ثبت سفرنامه. سفر شخصی بود و با هزینه خود به برزیل رفتم. هزینه اش 32 میلیون تومان شد. کلا همه ورودی های به برزیل را تور انجام می داد. توری به نام آژانس “تعطیلات رویایی”. تا چهارشنبه قبل از سفر برنامه ما حکم ماموریت مجلس بود اما چهارشنبه چون آقای رسایی اعلام کردند که نمی آیند با پاس شخصی رفتیم.تا چهارشنبه صبح قرار بود که من و آقای رسایی از طرف مجلس برویم، حتی برگ ماموریت هم خورد و کارها انجام شد. اما رییس مجلس تشخیص داد و مطرح کرد که از طرف مجلس کسی نرود. آقای رسایی هم به شخصه تصمیم گرفت که نرود وگرنه اگر ایشان می خواست آقای لاریجانی مخالفت نمی کرد. من هم چون خودم فوتبالیست بودم، انتخاب شدم و بلیط فیفا داشتم و به این سفر رفتم. من و آقای شاه حسینی بودیم. زبان انگلیسی بلدم چون چهار سال هندوستان درس خوانده ام. اما در برزیل انگلیسی به کار نمی آید. یکی از بزرگترین ضعف های برزیل این است که انگلیسی نمی دانند. یکی از همکاران که از وزارت بود زبان پرتغالی را می دانست و خیلی زیاد به ما کمک کرد. درسته که با هزینه شخصی خود به این سفر رفته ام اما گزارش وضعیت اقتصادی و فرهنگی را به مجلس میدهم. برای رضای خدا این کار را انجام میدهم ! بعضی ایرانی هایی که از اروپا آمده بودند و این طرف و آن طرف آمده بودند کسی هم جرات نمی کرد به آن ها چپ نگاه کند. بعضی هم بودند که محترم و فوتبال می دیدند. بازی تشویقی بود و مردم فوتبال نگاه می کردند تا یک سری مسائل دیگر. زمانی که در آن جو قرار می گیری دیگر چشمت به ناپاک نمی افتد. روحیه ای پیدا می کنید که همه چیز برایت عادی می شود و به جز ورزش به چیز دیگری دقت نمی کنید. درباره هنرمندانی که در برزیل حضور داشتند، من در عمرم سینما نرفتم و از آنان خوشم نمی آید، من اصلا بهشان نگاه هم نمی کردم. آن عکس مورد دار از شریفی نیا را ندیده ام. کلا از این بشر خوشم نمی آید. حتی در جاهایی هم که او را می دیدم حالت بدی نسبت به او داشتم. این حرکت به شخصه برای من قابل قبول نیست چون روحیه سنگینی دارم. البته خانم ها کاملا همه چیز را رعایت می کردند؛ البته من تنها خانم گودرزی، خانم کیانی و ستایش، (اسم ایشان را نمی دانم) را می شناختم. ایرانی ها خیلی “هول هولی” بودند، هی این لباس را بخر آن لباس را بخر. البته می توانست به این دلیل باشد که می خواستند هدیه بدهند، یا چنین لوازمی در ایران نبود، یا آن فروشگاه ها را اینجا نداریم. با وجود این که اجناس گران بود، می خریدند. نمی دانم که چطور توضیح دهم باید آنجا بودید و می دیدید. برای خرید حرص می زدند. این را بخر و آن را بگیر. در هواپیما بعضی بین 30 تا 60 کیلو اضافه بار داشتند. با التماس بار را سوار می کردند. به همین دلیل می گویم که باید آنجا بودید و می دیدید. فردی آمده بود و از نظر مالی هم وضع خوبی داشت، حدود 12 هزار دلار خرج کرده بود، به پول ما چیزی حدود 60 میلیون می شود. نه یک جوان، تماشگر عادی بود. کفشی را که همین تهران می توانستی با 250 هزار تومان بخری آنجا 900 هزار تومان بود. نه از پسرآقایون نبود. کلا 30 تا از مسئولین آماده بودند. مسئولینی که پست و سمتی در فدارسیون دارند. بقیه هر کسی آمده بود بچه پولدارهایی بودند که از این طرف و آن طرف برای دیدن بازی ها آمده بودند. هتل در کمترین شکل شبی 500 هزار تومان بود. باید وضع خوبی داشته باشد که بیست روز به آن شکل زندگی بگذراند. چون به اسم مجلس بود ما سعی کردیم همه چیز را رعایت کنیم. تا روز چهارشنبه که اصلا قضیه کنسل شد. رسایی هم خودش گفت که می ترسد به دلیل هجمه رسانه ای که علیه او به وجود آمده بود بیاید. به هر حال ما باید خود را خیلی سفت و سخت می گرفتیم. البته نصیحتی در کار نبود. برای خروج از کشور در حراست مجلس فرمی را پر کردیم که در آن فرم خیلی مسائل را گوش زد کرده بود و برای من خیلی جالب بود. مسائلی مثل اینکه شئونات اسلامی رعایت شود، همه جایی نرویم، همه چیزی را به هر کسی نگوییم، نگوییم از کجا هستیم و مسائلی از این دست. اجازه ارشاد کردن رو داشتیم و نمی شد هم که تذکر نداد. من به چند نفری تذکر دادم و گفتم که آبرو و شان و حیثیت ما را حفظ کنید. افرادی که زیاد می گفتند و می خندیدند. یکی با صدای بلند موزیک گوش می داد و به او تذکر دادم که این کار را نکند. به طور کل از این قشر بازیگر خوشم نمی آید.